هواپیما

وبلاگ تخصصی هوانوردی

هواپیما

وبلاگ تخصصی هوانوردی

Jaguar and Mirage F1

میراژF-1

تکمیل همزمان 2 هواپیمای داسو میراژ اف 1 و جگوار منجر به ورود همزمان آن دو در سال 1974 شد.ابتدا تصور میشد که ایندو رقبای سرسختی برایهم باشند .در این رقابت که تصور میشد اف1 به مراتب کامیابی بیشتری به دست آورد مشخص شد که درخواست برای هواپیمای دارای انعطاف پذیری عملیاتی گسترده تر بیشتر است و این ویژگی میتوانست به بهترین شکل به وسیله هواپیمایی که در آغاز برای نقش برتری هوایی و ماموریتهای هوا به هوا طراحی شده ،فراهم نماید(همان گونه که با عرضه جنرال داینامیکس F-16به بازار جهانی نیز ثابت شد).


هردو هواپیمای جگوار و میراژ F1در برگیرنده گوشه هایی از تجربیات برنامه جنگنده ضربت ینوبک/ع(نشست/برخاست کوتاه و عمودی)شکست خورده فرانسه بودند که در سالهای پایانی دهه 1950 آغاز شد.


میراژIIIV تنها هواپیمای نوبک/ع جهان بود که به سرعت 2ماخ دست یافت. با وجود این،کمی پیش از این که این هواپیما به پرواز در آید نیروی هوایی فرانسه درباره هزینه بالای این جنگنده ابراز نگرانی کرد.بنابراین داسو تشویق شد که به بررسی دیگر طرحهای جایگزین نوبک بپردازد.هدف کلی تولید هواپیمایی با سرعت 2.2ماخ بود که بتوان آن را در ماموریتهای ضریتی هسته ای با شعاع عمل پایین-پایین(lo-lo radius of action)550 کیلو متری نیز به کار گرفت و توانایی نشست و برخاست از باندهای 800متری را نیز داشته باشد.


کامیابی نسبی میراژIII پیشگام که صنایع هواپیمایی فرانسه را در 10 سال و اندی پس از پایان جنگ به طور ناگهانی از هیچ به سطح جهانی رساند،مارسل داسو را در موقعیت استثنایی فرار داد.


در ماه مارس 1967 فرانسویان به این نتیجه رسیدند که گزینش جنگنده ای دارای بال هندسه متغیر برای جایگزینی میراژIIIپاسخگوی افزایش هزینه بالای آن نیست و به کارگیری طرح بال پسگرای متوسط در هواپیما مناسبتر تشخیص داده شد.در 18 مه 1967 پیش نمونه میراژF1سقوط کرد که علت اصلی آن اهتزاز(Flutter) گزارش شد.اما این طرح پیش برگزیده شده بود و قرار داد تولید 3 پیش نمونه (که قرار بود 2نمونه آخر دارای موتور 9K-50باشد) در سپتامبر همان سال امضا شد.


جگوار

جگوار در برابرF1به عنوان مکملی برای میرلژIIIVطراحی شد چرا که احتمال میرفت بهایIIIVآنقدر بالا برود که تعداد کمی از آن سفارش داده شود و از سوی دیگر برنامه تولید جگوار با نیاز به یک هواپیمای آموزشی برای جایگزینیT-33 و مایسترIV همزمان شد که به ترتیب در نقش آموزش پرواز پیشرفته و آموزش جنگ افزار به کار میرفتند.


بنابراین نیاز مشترکی با نام هواپیمای آموزشی پشتیبانی رزم تاکتیکی (Ecole de Combat dAppui Tactique) ECAT ایجاد شد و از همان آغاز برنامه ورود به خدمت 60 فروند از این هواپیما برای پیش از سال 1968 طرح ریزی شد.قرار بودECATتوانایی حمل موشک AS30 با شعاع پایین-پایین 500کیلومتر(270 ناتیکال مایل)،سرعت پیمایشیKM/H835 و 5 دقیقه پرواز نفوذی با سرعت 0.9 ماخ را داشته باشد.این هواپیما میبایست در هنگام برخاست دمای 30درجه سانتیگراد پس از پیمودن 800متر به ارتفاع 15 متری برسد و در همین مسافت بنشیند و دارای برد عبوری (Ferry rang) 4260کیلومتر باشد.برای کاهش تلفات مقرر شد هواپیما 2 موتوره شود.


جالب توجه که در زمینه توانایهای ECAT هیچ اشاره ای به سرعت زیر صوت نشده بود. فرانسه خواهان هواپیمایی بود که از نظر برخاست و ترکیب شعاع عمل جنگافزار ها شبیه به AV-8BهرییرII باشد.یعنی هواپیمایی نوبک برای حملات زمینی با سرعتی زیر صوت که برای آموزش پرواز پیشرفته و آموزش به کارگیری جنگ افزارهای تاکتیکی نیز به کار میرود.از سوی دیگر نیروی هوایی انگلیس نیز به یک هواپیمای جت آموزشی نوین نیاز داشت تا جایگزین نتT1و هاوکر هانترT7شود.

مقایسه

میراژF1 و جگوار هر دو در یک سال به خدمت گرفته شدند.F1هواپیمایی رهگیر و به طور کامل فرانسوی با توانایی پرواز در ارتفاع بالا و در تمام شرایط آب و هوایی و(در برخی نمونه ها)دارای تجهیزات کافی برای حمله زمینی و شناسایی بود.جگوار هواپیمایی انگلیسی-فرانسوی بود که برای برتری در حمله به سطح و انجام عملیات هسته ایی طراحی شد و دارای توانایی بالقوه و محدود دفاع هوایی نیز بود.البته نقش دفاع هوایی جگوار بیشتر از نیاز نخستین آن برای انجام نفش آموزشی پیشرفته سرچشمه گرفته است.برای انجام عملیات ضد کشتی با موشکهای هدایت شونده هر دو هواپیما از رادار Agavaتامسون CFS موجود در هواپیمای سوپر اتندارد بهره میبرند.هر دو هواپیما دارای اندازه و وزن بسیار شبیه بودند.همچنین بالهای نصب شده در بالای بدنه و ارابه فرود بلند هر دو هواپیما امکان حمل 3 جنگ افزار هدایت شونده بزرگ را به آنها میدهد.این دو هواپیما در کلاس طراحی،پیشرانه ها و ترکیب تجهیزات کاملا با هم تفاوت داشتند.


برای جگوار 2 موتور توربوفن آدور در نظر گرفته شده بود.این موتور ویژه جگوار طراحی شده بود و طراحی آن بگونه ای بود که بتواند کارایی برخاست،سرعت نفوذ به منطقه دشمن و نفوذ با سرعت زبر صوت در ارتفاع را انجام دهد.ابتدا قرار بود(به دلیل اصرار فرانسه) موتور آدور دارای رانش 19.6 کیلونیوتن(4400پاوند) در حالت خشک و 29.4 کیلونیوتن(6600پاوند) با پس سوز باشد.با وجود این ،تا زمان نصب نخستین موتور گونه MK101این اعداد به ترتیب تا 22.8 کیلونیوتن(5125پاوند) و 32.5کیلونیوتن(7305پاوند) افزایش داده شده بودند.در سال 1978 نیروی هوایی انگلیس جایگزین کردن موتور MK104را با آدور آغاز نمود که دارای رانش 23.4 کیلو نیوتن)7900پاوند) با پسوز بود.از نظر ملاکهای مهندسی MK104همسان موتور MK804 هست که در نمونه صادراتی جگوار به کار گرفته شد و رولزرویس میزان رانش آن را به حد 25 کیلونیوتن(5620پاوند)در حالت خشک و 35.8کیلو نیوتن(8040پاوند)با پس سوز رسانید.توانمندترین موتور این سری MK811/815بود که نیروی رانش آن به 24.6 کیلو نیوتن (5530پاوند)و بیشینه رانش آن به 37.4کیلو نیوتن (8400پاوند) میرسید.اینکه آیا دو موتوره بودن هواپیما به واقع فرانسه و انگلستان تایید کرده بودند قابل بحث هست. با تولید هر هواپیمای جدید،قابلیت اطمینان موتورها افزایش و میزان سقوط کاهش می یابد لذا پیچیدگی و هزینه و قیمت بالا در هواپیماها چندان توجیه پذیر نیست.پیشرفت موتورها همانطور که برای هواپیماهای مسافربری 2 موتوره امکان پرواز بر فراز مسیرهای آبی را فراهم ساخت،هواپیماهای جنگنده تک موتئره را نیز به اندازه نمونه های 2 موتوره قابل اطمینان ساخته است.در هنگام جنگ، هواپیماهای 2 موتوره برتری آشکاری دارند و از این نظر اثر آتش دشمن به یک موتور محدود میشود و این مستلزم آن است که بین موتورها فاصله کافی وجود داشته باشد و این شرط درباره جگوار صدق نمیکند.


رانش موتور اسنکما آتار 9K-50 به کار رفته در میراژ F1 در حدود 49.2 کیلو نیوتن (11060پاوند) در حالت خشک و 70.6 کیلونیوتن(15875 پاوند) با پس سوز است. این موتور از دو ورودی هوای نیمه مخروطی با هسته جابه جا شونده تغذیه میشود. نمونه9K-50 آخرین نمونه توسعه یافته موتورهای توربوجت آتار تک محوری قدیمی است.پس از پایان جنگ،هرمان اوستریش آلمانی از شرکت BMW گروهی از کارشناسان با تجربه آلمانی را گرد هم آورد تا بر روی تکمیل یک موتور توربینی گازی برای صنایع هواپیمایی فرانسه کار کند.در نتیجه این گرد همایی در سال 1948 آتار 101 نخستین آزمایش زمینی خود را با رانش خشک 16.7 کیلونیوتن (3750پاوند) انجام داد.تا سال 1960 سریهای تولیدی این موتور به رانش خشک 46.1 کیلو نیوتن (10360 پاوند) و 68.6 کیلو نیوتن(15420پاوند) با پس سوز رسیدند.


تا میانه دهه 1970 موتورهای خانواده آتار به طور کامل شناخته شده بودند.این موتور ها در زمینه مصرف سوخت نمیتوانستند با موتور های توربوفن آدور رقابت کنند.مصرف ویژه سوخت موترهای آدور MK 811 ،24% کمتر از آتار 9K-50 و مسبت رانش به وزن آن نیز 13.4% بیشتر از آتار میباشد.از سوی دیگر به نظر میرسد هزینه یک موتور آتار کمتر از دو موتور آدور باشد.


به نظر میرسد F1 کمی سنگینتر از جگوار باشد ولی با این وجود سوخت داخلی آن اندکی بیشتر است.در یک ماموریت پایین-پایین-پایین(LO-LO-LO) جگوار میتواند با سوخت داخلی خود 6 بمب 450کیلویی را تا شعاع بیش از 555 کیلومتر حمل نماید.اما با جایگزینی 2 مخزن 1200لیتری به جای 4 بمب میتوان این شعاع را به بیش از 910 کیلومتر رساند.با دو مخزن همسان میراژ F1 میتوان 6 بمب 250 کیلویی را تا شعاع بیش از 600 کیلومتر یا یک اگزوسه (EXOCET AM-39) را تا شعاع تقریبی 650 کیلومتری حمل میکند.به طر خلاصه به نظر میرسد جگوار با سوخت داخلی خود میتواند به شعاع حمله ای دست یابد که F1 برای رسیدن به آن به دو مخزن اضافی نیاز دارد.البته باید پذیرفت که احتمالا تفاوتهایی میان ماموریت،ذخیره سوخت و فوقالعاده های لحاظ شده برای سامانه های پدافند موشکی و غلافهای ECM وجود دارد.


در یک نوبت پرواز بالا-پایین-پایین-بالا(HI-LO-LO-HI) شعاع عمل جگوار با 6 بمب و سوخت داخلی 800کیلومتر و با دو بمب و دو منبع سوخت 1400 کیلومتر است.در یک نوبت پرواز بالا-پایین-بالا(یعنی حمله به منطقه هدف بدون پرواز پیمایشی در ارتفاع پایین) میراژF1 میتواند با سوخت داخلی و حمل 14 بمب 250 کیلویی به شعاع 430 کیلومتری دست یابد یا به شعاع 1400 کیلومتری با دو بمب 250 کیلویی و سه مخزن دست یابد.


از سوی دیگر در عملیات هوا به هوا F1 بهتر عمل میکند.در ارتفاع پایین F1 با سرعت 1.2 ماخ در مقایسه با جگوار با سرعت 1.1ماخ سریعتر است(این اختلاف در حدود 120کیلومتر است)البته ورودی هوای هندسه متغیر با عملکرد چند مج ضربه ای،امکان رسیدن سرعت F1 را به 2.2 ماخ فراهم مینمایید در حالی که جگوار در ارتفاع بالا از 1.6 ماخ فراتر نمرود.


ادعا میشود که سوخت داخلی میراژ برای سه پرواز 5 دقیقه ای برای رزم در ارتفاع متوسط و با سرعت 1.5ماخ یا پرواز سناسایی در ارتفاع بالا و با شعاع 315 کیلومتر و با سرعت 2.2 ماخ کافی است.با یک مخزن مرکزی و دو موشک سوپر 530 میراژ میتواند در گشت هوایی به مدت دو ساعت و 15 دقیقه پرواز کرده و هدف را تا ارتفاع 20000 متری رهگیری کند.


رادار رهگیر سایرانو IV ساخت تامسون CSF از تجهیزات استاندارد F1 هست که در برخی از نمونه ها دارای توانایی نقشه برداری زمینی/دریایی و دوری از عوارض زمین میباشد. در هواپیمای ویژه حمله زمینی F1A (که تنها لیبی و افریقای جنوبی آن را خریداری کرده اند) رادار مسافت یاب آیدا ((AIDAساخت شرکت داسو نصب شده است و در F-1EQ5/6های عراقی رادار AGAVE تامسون CSF جایگزین سایرانو4 شد.رادار سایرانو M 4 دارای حالت هوا به سطح،یک سامانه حمله-ناوبری اینرسیایی شرکت ساژم،نشاندهنده سربالای ساخت شرکت تامسون CSF و مسافت یاب لیزری از جمله تجهیزات هواپیمای چند ماموریته F1E (که عراق از این مدل زیاد داشت) میباشند

 

میراژ اف۱

 

جگوار

‌B-2

میریم سر مطلب B2 که به اسپریت نیز مشهور هست و ساخت کارخانه نورث روپ هستش.

پایه و اساس این هواپیما بعد از سقوط هواپیمای U2 تو خاک شوروی بنا گذاشته شد اخه بعد از سقوط U2 مشخص شد که هواپیماهای بلند پرواز زیاد امن نیستند واسه همین ارتشی های امریکا به فکر ساخت یه جنگنده افتادن که خفا کار باشه.در اون طرح F117 به وجود اومد و بعد از مدتی نیاز به یه بمب افکن خفا کار نیز احساس شد و واسه همین طرح شکست خورده نورث روپ در برابر F117 دوباره جون گرفت و با تغییراتی اساسی خودشو وارد عالم هوانوردی کرد.



شرکت نورث روپ از همون اول کارش در آرزوی یه هواپیمای بدونه دم یا به اصطلاح بال پرنده بود.



بمب افکنهای قبلی این شرکت مشکلات کنترلی داشتند و در مقابل بادهای جانبی دچار تکانهای شدید میشدند.ولی این مشکل با سیستم کنترل پرواز با سیم(FLY-BY-WIRE)حل شد.



در مناقصه وزارت جنگ امریکا برای طراحی و ساخت(بمب افکن کم پیدا با تکنولوژی پیشرفته) گره نورث روپ با همکاری بویینگ و LTV با استفاده از موتورهای جنرال الکتریک طرحی را پیشنهاد کردند با رمز سینیور آیس توانست در مقابل شرکتهای لاکهید و راک ول به پیروزی برسد.


فعالیت این سه شرکت به رهبری نورث روپ در نهایت مخفی کاری شروع شد.


اولش شرکت نورث روپ یه کارخونه متروکه شرکت فورد در حومه لوس آنجلس رو خرید و اونو به پیشرفته ترین مرکز مجهز به سیستم رایانه ای طراحی و ساخت تبدیل کرد.برای تدارک نرم افزار سه بعدی اداره کننده امور طراحی،ابزارهای ماشینی،و سیستم های روبوتیک در مجموع حدود 1میلیارد سرمایه گذاری شد و این مرکز با بویینگ و LTV به صورت الکترونیکی رابطه بر قرار کرد.با وجود اشتغال هزاران نفر در سه شرکت(در نورث روپ 12000 و در بویینگ 10000 و در LTV 4000 نفر در استخدام این برنامه بودند)کمتر کسی از اصل برنامه مطلع بود و این نشون میده برنامه چقدر مخفی بوده.


کارها بین سه شرکت به قرار زیر تقسیم شده بود:BOEING وظیفه ساخت قسمت مرکزی پسین بدنه از جنس تیتانیوم،پوششهای بزرگ بیرونی بال،سیستم سوخترسانی،سیستم تحویل بار جنگی و ارابه فرود را به عهده داشت.LTV وظیفه ساخت قسمت میانی بدنه و سازهای از جنس تیتانیوم،آلومنیوم و مواد مرکب را بر عهده داشت.NORTHROP نیزباید ساخت قسمت مرکزی پیشین کابین خلبان و مونتاژ نهایی را انجام میداد.


بلاخره اولین B2 در 22 نوامبر 1988 به نمایش گذاشته شد و در 17 ژوئیه 1989 اولین پرواز خود را انجام داد.این هواپیما در مقایسه با بقیه هواپیماهای زیر سرعت صوت بیشترین زمان برای آزمایشها را داشته.این هواپیما 24000 ساعت آزمایشهای تونل باد رو انجام داده و برای گواهینامه صلاحیت پرواز 291000ساعت وقت صرف شد.


ظاهر غیر عادی B2 در اثر نیاز به بالاترین خفاکاری و بهترین عملکرد پروازی به وجود اومده.لبه حمله بی2 گوه ای شکل هستش که توی اون از ساختار لانه زنبوری واسه به دام انداختن امواج رادار هستش.امواج داخل این ساختار به دام میافتند و واسه همین چیزی به رادار دشمن بازتاب نخواهد شد.4تا موتور این هواپیما به وسیله مواد مرکب مقاوم در برابر حرارتهای زیاد کاملا داخل بدنه هواپیما جاسازی شده و واسه ایمن بودن از رادارها و موشکهای حرارتی خروجی موتور در قسمت بالای هواپیما هستش.تو بنزین این هواپیما از مواد شیمیایی خاصی استفاده میشه که تو ارتفاعات بالا دنباله ایجاد نکنه.


تو یه عملیات خفن تهاجمی سیستم های خاص B2 برای عملیات مخفی روشن و سیستم های نا لازم خاموش میشه.هواپیما در حین رها سازی بمب قابل شناسایی هستش برای همین دریچه بی نهایت پیشرفته ای برای این قسمت کار گذاشتن.رادار این هواپیماه هم رادار ساخت هیوز هستش که از زمین به هیچ وج قابل شناسایی نیستش.



مشخصات فنی:


موتور=4موتور جنرال الکتریک F-118-GE-110 بدونه پس سوز


بیشترین رانش هر موتور=84.5کیلو نیوتن

 

دهانه بال=52.42متر


مساحت بال=477.51متر مربع

 

طول=21.03متر


ارتفاع=5.18متر


وزن خالی=56700کیلوگرم


بیشترین وزن سوخت=74850کیلوگرم


بیشترین وزن برخاست=168420کیلوگرم


بیشترین سرعت افقی=0.8ماخ(1ماخ=سرعت صوت)


برد در بیشترین وزن برخاست(HI-HI-HI)=11675کیلومتر


برد در بیشترین وزن برخاست با یک بار سوختگیری هوایی=18530کیلومتر


تسلیحات=پرتاب گر چرخان فوق پیشرفته بویینگ با قدرت حمل موشکها یا بمبها در 54 آرایش مختلف


قادر به حمل سلاحهای هسته ای دور ایستا و بمبهای هسته ای پرتاب آزاد


مجهز به انبارهای غیر هسته ای برای حداکثر 80 بمب پرتاب آزاد


 

قیمت2،000،000،000دلار(دو میلیارد دلار)


________________________________________________


اطلاعات به نقل سایت نیروی هوایی امریکا هستش.


General Characteristics


Primary function: Multi-role heavy bomber.


Prime Contractor: Northrop B-2 Division.


Contractor Team: Boeing Military Airplanes Co., Vought Aircraft Co., and


General Electric Aircraft Engine Group and Hughes Training Inc. -- Link Division


Power Plant/Manufacturer: Four General Electric F-118-GE-100 engines


Thrust: 17,300 pounds each engine (7,847 kilograms)


Length: 69 feet (20.9 meters)


Height: 17 feet (5.1 meters)


Wingspan: 172 feet (52.12 meters)


Speed: High subsonic


Ceiling: 50,000 feet (15,152 meters)


Takeoff Weight (Typical): 336,500 pounds (152,635 kilograms)


Range: Intercontinental, unrefueled


Armament: Nuclear or conventional weapons


Payload: 40,000 pounds (18,144 kilograms)


Crew: Two pilots, with provisions for a third crew station


Unit cost: Approximately $ 2 billion


Date Deployed: December 1993

Air Force Inventory: Active force: 20 planned-operational aircraft

 

 

 

SU-24


SU-24 FENCER

 


کشور سازنده: شوروی سابق


ساخت: شرکت هواپیما سازی سوخو


نوع: شکاری شناسایی و بمب افکن


سال ورود به ایران: 1371


موتور: دو موتور توربوجت با پس سوز با قدرت 11200KG نیروی کشش



مشخصات پرواز


حداکثر سرعت: 2.2ماخ


سقف پرواز: 18000متر

 


وزن هواپیما


خالی: 19000KG


حداکثر وزن: 39600KG



اندازه ها


طول: 24.53M


عرض: 17.63M


ارتفاع: 9.47M


 

جنگ افزار: توپ.انواع بمب و راکت ,موشکهایهوا به هوا و هوا به زمین.


 

توضیحات:این هواپیما در اواسط دهه 1970 بهترین وقویترین هواپیمای شرقی برای حمله به قلب دشمن بود.این هواپیما 2 برابر SU-17 برد داره در حالی که همون اندازه تسلیحات حمل میکنه.این هواپیما به علت رادار فوق العاده قدرت مند و و موشکها و بمبهای مختلف از قدرت برتری بر خورداره.همچنین سیستم دوربرد ناوبری و سیستم نوری-الکتریکی رها سازی بمب باعث شده این هواپیما در شب و هوای بد هم بتونه به دقت به اهدافش حمله کنه(دقت 55متر).این هواپیما از داداش امریکاییش یعنی اف111 کوچیکتر و سبکتره.این هواپیما از موتور های  توربوجت لایلکا  AL-23.F3استفاده میکنه.این هواپیما 8 مقر حمل تسلیحات داره که جمعا 11000KG تسلیحات حمل میکنه.این هواپیما موشکهایی مثل AS-7,AS-10,AS-11,AS-12,AS-13,AS-14 رو حمل میکنه و همچنین یه توپ 6 لول 30mm از نوع گاتلینگ داره.


ورود به ایران:بعد از حمله نیروی های متحد به عراق,صدام 110فروند هواپیما رو برای در امان موندن از بمباران امریکایی ها به ایران فرستاد که ایران هم اینا رو به صورت غنیمت نگه داشت.یکی از همین هواپیماها SU-24 بود.اران خودشم چند تا خرید و تا حالا هم از شون استفاده میکنه.